معنی ارتباط فرانسوی

حل جدول

ارتباط فرانسوی

برنده جایزه اسکار بهترین فیلم در سال 1971 میلادی


ارتباط

رابطه

تماس

پیوستگی

لغت نامه دهخدا

ارتباط

ارتباط. [اِ ت ِ] (ع مص) رَبط. بستن. بربستن. ببستن: و در قصبه ٔ جشم او را ارتباط کردند و مدتی اورا و لشکر او را مواجب و اخراجات و علوفات مهیا داشتند و با وی اتصال مصاهرت ساختند. (از تاریخ بیهق). بستگی. (غیاث). بستن چیزی را با چیزی دیگر: و یرتبط النعمه بما یقررها و یهنیها. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 299). || مواصلت کردن: سیدهادی با قصبه آمد و پدر من او را ارتباط کرد... و او را فرزندان و ذیل و عقب پدید آمد. (تاریخ بیهق). || ربط بکسی دادن بدوستی: جدّمرا... از نیسابور بلطایف و کرامات بسیار با بیهق آورد و او را بمساعی خوب ارتباط فرمود و میان ایشان مکاتبات است در اخوانیات. (تاریخ بیهق). || ارتباط فرس، معین کردن اسب بر رباط. (منتهی الارب).

فرهنگ معین

ارتباط

(مص م.) ربط دادن، پیوند چیزی به چیزی، (اِمص.) بستگی، پیوستگی، رابطه، جمع ارتباطات. [خوانش: (اِ تِ) [ع.]]

فرهنگ عمید

ارتباط

رابطه داشتن، رفت‌وآمد داشتن،
تماس برقرار کردن با کسی از طریق وسیله‌ای مخصوص،
پیوستگی، بستگی، پیوند،

مترادف و متضاد زبان فارسی

ارتباط

بستگی، پیوستگی، پیوند، تماس، دلبستگی، رابطه، ربط، سروکار، علایق، مراوده، مناسبت، وابستگی، وفاق

عربی به فارسی

ارتباط

وابستگی , تعلق , ضمیمه , دنبال , ضبط , حکم , دلبستگی , نامزدی , اشتغال , مشغولیت

فارسی به ایتالیایی

ارتباط

collegamento

riferimento

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

ارتباط

پیوستگی، پیوند

فارسی به عربی

ارتباط

اتصال، علاقه، مراسله، اِتّصالٌ

فرهنگ فارسی هوشیار

ارتباط

ربط، بستن، بربستن


ارتباط چی

(صفت) رابط پیوند دهنده آنکه واسطه و وسیله ارتباط است آنکه ارتباط برقرار میکند.

معادل ابجد

ارتباط فرانسوی

1020

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری